معنی (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن, معنی (نظپ) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا پ شدن، ذوب شدن, معنی (j',) tتdgi kmاb kjt[ci، tdmx، tتdgi ;vاaتj bc sdk ;vاaتj، tdmxbاclcbj، اkdoتj، تcldf lcbj dا , abj، vmf abj, معنی اصطلاح (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن, معادل (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن, (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن چی میشه؟, (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن یعنی چی؟, (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن synonym, (نظ.) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، امیختن، ترکیب کردن یا , شدن، ذوب شدن definition,